توضیحات
این مجموعه شامل سه کتاب صوتی اصلی و یک کتاب صوتی هدیه است.
کتاب اول : پدر پول دار ،پدر فقیر از رابرت کیو ساکی
رابرت کیو ساکی سرمایهگذار و کارآفرین موفقی است که سعی داشته راههای کسب ثروت خود را با نوشتن کتاب در اختیار سایر افراد قرار دهد.
او در مقدمه کتاب در مورد خانواده خود عنوان میدارد:
من دو پدر داشتم. یکی فقیر و دیگری ثروتمند. پدر اول تحصیلکرده و باهوش بود و پدر دوم هرگز کلاس هشتم را به پایان نرساند. هردوی آنها درآمد بالایی داشتند. بااینحال یکی از آنها همیشه با مشکلات مالی دستوپنجه نرم میکرد و دیگری یکی از ثروتمندترین افراد هاوایی بود. هر دو مرد بااراده و بانفوذ بودند و مرا نصیحت میکردند با توصیههایی که اصلاً شبیه به هم نبود. مثلاً یکی از آنها میگفت عشق به پول ریشه تمام فسادهاست و پدر دیگری میگفت بیپولی ریشه تمام فسادهاست. یک پدر میگفت دلیل اینکه کن ثروتمند نیستم بچهدار بودنم است و پدر دیگری میگفت دلیل اینکه من باید پولدار شوم بچهدار بودنم است. پدر فقیر، پدر اصلی رابرت بود و پدر ثروتمند، پدر دوست صمیمی وی که رابرت وقت زیادی را با آنها میگذراند. رابرت در سن ۹ سالگی تصمیم میگیرد به توصیههای پدر ثروتمندش گوش فرا دهد و از او در مورد پول بیاموزد و همین تصمیم ثروت زیادی را برایش به همراه داشت.
مقایسه نگرش و طرز فکر پدر پولدار و فقیر از نگاه رابرت کیو ساکی
۱
پدر بیپول : من برای پول کار میکنم.
پدر پولدار : پول برای من کار میکند.
۲
پدر بیپول : عشق به پول، ریشه همه شرارتها است.
پدر پولدار : فقدان پول، ریشه همه شرارتها است.
۳
پدر بیپول : نمیتوانم از عهده مخارج برآیم.
پدر پولدار : چگونه میتوانم از عهده مخارج برآیم و چهکاری باید انجام دهم تا بتوانم از عهده مخارج برآیم؟
۴
پدر بیپول : من علاقهای به پولندارم و هرگز ثروتمند نخواهم شد.
پدر پولدار : پول قدرت است و من مرد ثروتمندی هستم.
۵
پدر بیپول : در مورد مسائل مالی بااحتیاط رفتار کن و از ریسک کردن بپرهیز.
پدر پولدار : یاد بگیر که چگونه با پول ریسک کنی.
۶
پدر بیپول : به خاطر داشتن فرزند، نمیتوانم پولدار شوم.
پدر پولدار : به خاطر فرزندانم باید پولدار شوم.
۷
پدر بیپول : تنها تحصیلات عالیه دانشگاهی، لازم است.
پدر پولدار : برخورداری از دانش مالی بهاندازه تحصیلات دانشگاهی، اهمیت دارد.
۸
پدر بیپول : خوب درس بخوان تا یک شرکت خوب برای کار کردن پیدا کنی.
پدر پولدار : خوب درس بخوان تا بتوانی یک شرکت خوب، درست کنی …
……………………………………………………………………………………………………………………………………………….
کتاب دوم : سنگ فرش هر خیابان از طلاست از کیم وو چونگ
خلاصه کتاب سنگفرش هر خیابان از طلاست اثر کیم وو چونگ
درباره کتاب:
تاریخ نگارش کتاب مربوط به بهار 1989 میلادی و 1367 شمسی هست و یک کتاب مدیریتی و انگیزشی محسوب میشود .
پشت جلد کتاب سنگفرش هر خیابان از طلاست آمده است:
شما باید با کیموو چونگ آشنا شوید، نهتنها به این دلیل که پسربچه فقیری بود که با تلاش و کوششی وصفناپذیر، گروه صنعتی دوو را با بیش از ۲۵ میلیارد دلارفروش سالیانه تأسیس کرد و یا به این دلیل که رهبران جهان، نبوغ افسانهای او را در کار و تجارت ستودهاند؛ شما میبایست با وی آشنا شوید، زیرا سرگذشت وی مجموعهای از راهنماییهای خلاقانه و کاربردی درراه رسیدن به موفقیت در کار وزندگی است.
این کتاب میتواند انگیزهای شگرف در جهت کارآفرینی در شما به وجود بیاورد پس اگر همیشه به حسی درون شما به شما یادآوری میکند که میتوانید بیش ازآنچه هماکنون هستید باشید حتما این کتاب را مطالعه کنید تا آماده حرکت در مسیر درست شوید. فراموش نکنید که پس از مطالعه این کتاب و تصمیم بر حرکت ابتدا باید به فکر فروش محصول باشید نه تولید آن!
خلاصه کتاب:
- داشتن رؤیایی بزرگ نیروی لازم برای تغییر جهان
- تاریخ متعلق به که رؤیاهای بزرگ دارند
- داشتن خوشبینی در ندیدن شکست ها و دیدن امکانات و جسارتها برای شروع مجدد و احیا
- زیاد کار کردن و زیاد فکر کردن تبدیل به ایدههای خلاق میشود که نیاز به ورود اطلاعات دارد
- وقف کار شدن متضمن موفقیت است باید از کار کردن لذت برد و فقط کار رو زحمت و مسائل مالی ندید – باید آرزوهای بزرگ داشت
- اقلیت خلاق تعداد افراد کمی است که میتوانند اکثریت افراد غیر خلاق را به پیشرفت سوق دهند
- باید به فکر پیشرفت دیگران بود و با خود سرسخت برخورد کرد و درگیر حاشیه و افکار منفی نشد
- باید دانش خود را در اختیار دیگران قرار دهیم
- اعتماد به مدیران اجرایی – شنیدن گزارشات شفاهی و در صورت لزوم بررسی اسناد – عدم برگزاری جلسات طولانی به علت بیشتر کردن آشفتگیها
- انتصاب فرد مناسب در محل مناسب
- در صورت رخ دادن اشتباه مدیر ارشد با قبول مسئولیت ماجرا میتواند اطمینان و اعتماد بیشتر مدیران زیرشاخه را به خود جلب کند و او میتواند شخص مناسب را در هر محلی انتخاب کند
- درخواست گزارش مفصل از مدیران تنبل باعث میشود مدیر تنبل همه جوانب کار خود را بررسی کند و باعث تحریک به کار کردن میشود
- نوآوری حاصل عزم و اراده یک فرد خلاق برای ساخت یکچیز نو و رها شدن از یک امر رایج
- از کارمندانی استفاده کنید که خود را همانند یک مالک بدانند و بجنگند و انرژی بگذارند چون این آدمها شرکت را به موفقیت میرسانند. کارمندانی که ذهنیت کارگری دارند فقط میخواهند دستور مقام بالاتر را درست و صحیح انجام دهند و حقوق ماهیانه برایشان کافیست شاید بهسختی هم کارکنند اما شرکت با این دست کارمندان موفق نخواهد بود
- نهایت تلاش تا پایان کار بسیار مهم است و نباید در مراحل پایانی گفت دیگر تمامشده و مانند روز اول برای اون کار تلاش نکرد!
- کمک به دیگران کمک به خود است این یکراه مطمئن برای یک رابطه برد و سودمند است – باید نفع دیگران رو هم در نظر گرفت تا ارتباط طولانی شود
- ناملایمات و تجارب آنها سرچشمه موفقیت است
- وقت طلاست . ممکن است دو نفر درانجام یک کار موفق باشند اما کسی که وقت کمتری را اختصاص داده موفقتر است – زندگی دراز است اما اگر برای انجام کارهای بزرگ تلف نشود در واقع زندگی رو کوتاه کردیم
- تجربه بزرگترین معلم آدمی است . 4 روش بدست آوردن تجربه: مسافرت – دوستی با انواع آدمها – انجام کارها با عزم و اراده – خواندن کتاب
- چیزی که از برنده شدن هم مهمتر است این است که رقیب عادلی باشیم
- رفاه نسل آینده بستگی به فداکاریهای نسل کنونی دارد . ما باید حس فداکاری گذشته و روحیه به مبارزه طلبیدن آینده را تحریک کنیم
- حفظ منافع کارکنان در اولویتبندی پرداختها
- اگر میخواهید در اوج بمانید باید به همان اندازه سخت کارکنید
- باهم زندگی کردن شامل باهم رشد کردن و باهم ترقی کردن است
- وقتی دیگران شمارش معکوس غیر ممکنها را شروع میکنند من به شمارش ممکنها میپردازم
- مهارت و دانش مدیریت لازمه هر فعالیت اقتصادی جدید است . کسانی که دلشوره پیدا کنند که ” ممکن است به نتیجه نرسیم”یا”اگر موفق نشدیم چه خاکی بر سرمان بریزیم”صلاحیت ندارند که یک تاجر یا صنعتگر باشند
- کسانی را که شما در عنفوان جوانی به عنوان دوست انتخاب میکنید میتواند مسیر زندگی شمارا تغییر بدهد . بنابراین من امروز بسیار نگران این هستم که جوانان کره و جهان چه کسانی را سرمشق خود قرار داده و چه کسانی را از جان و دل میپذیرند
……………………………………………………………………………………………………………………………………..
کتاب هدیه : چه کسی پنیر مرا جابهجا کرد اثردکتر اسپنسر جانسون
خلاصه و تحلیل کتاب چه کسی پنیر مرا جابهجا کرد اثر: دکتر اسپنسر جانسون
راهی خوب و عالی برای مقابله با هرگونه تغییر در کار وزندگی
پنیر را همانند ( هدفی ) بدانید، که بهسوی آن حرکت میکنید .
کی پنیر مرا جابهجا کرد ؟
بابیان یک داستان موضوع را بهتر درک خواهید کرد :
روزی روزگاری در سرزمینی دور چهار شخصیت کوچک زندگی میکردند . دو تا از آنها موش زن شوهر بودند و دوتای دیگر آنهای آدم کوچولو بودند.
آنها هرروز صبح به سمت ایستگاه پنیر میدویدند تا از لقمههای تازهی خوشمزه لذت ببرند
داشتن پنیر باعث خوشحالی است .
هر چه پنیر بیشتر برایت اهمیت داشته باشد، بیشتر میخواهی آن را نگهداری و به آن بچسبی .
این برنامه تا مدتی نسبتاً طولانی ادامه داشت .
اما بعد از مدتی جریان عادی زندگی آنها تغییر کرد :
چون صبح روز بعد پنیری در آنجا نبود و با ناراحتی به خانهی کوچولویشان برگشتند. از این به بعد آنها هرروز صبح به ایستگاه میرفتند و پنیر را در آنجا نمی یافتند .
و به خود میگفتند : کی پنیر مرا جابهجا کرده است ؟ یعنی چه پنیر نیست ؟ این انصاف نیست !!
و بالاخره آنها به نبودن پنیر قانع شدند و تصمیم گرفتند به دنبال جای دیگر بگردند . یعنی راه خود را تغییر دهند .
یعنی :
اگر تغییر نکنی ، نابود میشوی .
همیشه پنیر را بو کن تا متوجه کهنه شدنش بشوی .
و حرکت در مسیر جدید به تو کمک میکند تا پنیر ( راه ) تازهای پیدا کنی .
آنها همچنان در راهروهای تاریک به دنبال پنیرشان میگشتند .
اگر بر ترست(آگاهی نداشتن) غلبه کنی، احساس آزادی میکنی .
آنها فهمیدند که اگر زودتر راه افتاده بودند قطعاً مقدار زیادی پنیر تازه پیدا میکردند.
هر چه زودتر پنیر قدیمی (هدف قدیمی ) را رها کنی، سریعتر پنیر تازه ( هدفی تازه ) پیدا میکنی .
در مارپیچ به جستجو بردن ، امنتر از ماندن در وضع بی پنیری (بیهدفی ) است .
باورهای و عادتهای قدیمی تو را بهسوی پنیر جدید ( هدفی معلوم ) هدایت نمیکنند.
وقتی ببینی که میتوانی پنیر تازه ( هدفی تازه ) پیدا کنی و از آن لذت ببری راهت را تغییر میدهی .
تصور لذت بردنم از پنیر تازه ، حتی بیش از پیدا کردن آن مرا بهسوی آن هدایت میکند .
توجه زودهنگام به تغییرات کوچک ، به تو کمک میکند برای تغییرات بزرگی که درراه است ، آمادهباشی.
دستنوشتههای آن چهار شخصیت کوچک در جستوجوی پنیر شان :
تغییر ایجاد می شود .
به انتظار تغییر باش .
تغییر را زیر نظر داشته باش .
به سرعت خود را با تغییرات وفق بده .
تغییر کن .
از تغییر لذت ببر.
آماده باش تا به سرعت تغییر کنی وهر بار از آن لذت ببری .
به یاد داشته باشید : همراه با پنیر حرکت کنید .
و می فهمید هنگامی که اوضاع تغییر می کند ، به نفع ماست که کارهای ساده موثری انجام دهیم .
برای مثال شرکت بزرگ نوکیا رو به خاطر دارید که نخواست سیستم عامل گوشی های خود را به اندرود ارتقا دهد ….
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.